فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sign Off

American: ˈsaɪnˈɒf British: saɪnɒf

معنی‌ها

phrasal verb

(رادیو و تلویزیون) پایان برنامه را اعلام کردن، به پخش خاتمه دادن

phrasal verb

تایید کردن، موافقت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sign off

  1. phrasal verb log off; to stop using a computer, radio
  1. phrasal verb cease broadcasting a radio or television signal (usually at the end of a broadcasting day, etc.) (especially to stop talking)
  1. phrasal verb give one's official approval to something for which it is needed

ارجاع به لغت sign off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sign off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sign off

لغات نزدیک sign off

پیشنهاد بهبود معانی